چوب، اولین دوست انسان بوده است. از همان لحظهای که نخستین انسانها در دل جنگلها آتش افروختند، چوب با آنها همراه شد. از خانههای چوبی گرفته تا سازهایی که نغمههایشان روح را نوازش میدهد، چوب همواره در کنار بشر بوده است. حتی وقتی به دوردستهای کهکشان چشم میدوزیم، این چوب است که در دل کشتیهای بادبانی، در تیرکهای ایستادهی فانوسهای دریایی، و در پلهایی که دو سرزمین را به هم وصل میکند، همچنان با ماست.
چوب؛ میراثی که باید پاس داشت
اما این میراث گرانبها در خطر است. هر درختی که بیدلیل قطع میشود، انگار که صفحهای از کتاب طبیعت پاره میشود. جنگلهایی که روزی سرسبز و جاودانه بودند، اکنون با تهدید انقراض مواجهاند. اگر چوب تاریخ زمین است، آیا نباید محافظان آن باشیم؟ آیا نباید به جای نابود کردن این موهبت، آن را با احترام و آگاهی حفظ کنیم؟
چوب، تکهای از زندگی است، بخشی از روح طبیعت که در هر شکل و قالبی، ردی از گذشته و امیدی برای آینده دارد. این مادهی زنده، پلی میان انسان و زمین، میان خاطره و حقیقت، میان دیروز و فرداست. در دستان ماست که این پل را حفظ کنیم یا آن را در غفلت ویران سازیم.
پس بیایید به چوب، به درختان، و به این قلب تپندهی هستی، با احترام بنگریم؛ چرا که در هر تکهی چوب، نبض حیات در جریان است.